محل تبلیغات شما

 

چه کسانی کجای این کلمات

می توانند چاره ای بکنند؟!

 

پر از حس هم آغوشی ست این شعر! نیاز سفره به احساس سیری

نیاز درد وقت جفت گیری جنین یوز در زهدان من بود!

سر از هم/سر از این درد است، دردا! دل از ایران ویران.دردناک است

کجای شعر ایران دردناک است؟! همان جایی که نیمه جان من بود!

 

 

صدای پچ پچ دریاچه در چاه! صدای نحل های سربریده

صدای نی که از پیکر بریده صدای ناله ای مدفون مرا کشت

برای گاوهای خونی از چسب؟! نه از لب تر نکردن حرف دارم

من از خون، روی گردن حرف دارم تن پر تاول هامون مرا کشت

 

 

من از زاینده ی بی رود گفتم! تمام آب ها جاری ست در من

هوا آکنده از زاری ست در من! من ِ آبستن از کارون بخوابم؟!

چه اشک شوری از آن دور بارید چرا از روزهای سرد گفتند؟

نمی دانم کجای درد گفتند که روی خاک بی مجنون بخوابم

 

 

من از خوابیدن ِ با گرگ و کفتار من از همخوابگی با موش سیرم

من از هر نعره ی خاموش سیرم دلم در جنگ های تن به تن مرد

برای بستن این نطفه دیر است تمام ماه در خون غرق بودیم

و گیج از بنگ و افیون غرق بودیم جنین یوز در زهدان من مرد!

 

♦♦

 

به نصب آخرین ردیاب در من!!! من ِ هرجایی با باد رفته

تمام قرن و سال و ماه و هفته بیا و پیرهن از تن بینداز

بیا ای درد! هم آغوش من باش بیا تا بار برداریم از ابر

سری بر شانه بگذاریم از ابر جنین مرده را از من بینداز!

 

گوش مخصوص شنیدن کو؟

با این کفن شبیه چه خواهم شد؟

در سنگر کنده خنده جایز نیست

  ,ِ ,صدای ,تن ,♦ ,درد ,من از ,♦   ,من ِ ,  من ,  ♦

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ذهن خسته