محل تبلیغات شما

 

ما لایق رنج بیش از اینیم

ای درد! تو سرنگونمان کن

 

هواپیما سقوطید از تو در ما! هواپیما پس از پرواز افتاد

درونم گرم خونم گرم.با گرم  شب از جامد به سمت گاز افتاد!!!

تمام واکنش ها از تو می سوخت کنش ها با کنشگر دود می شد

تکان می خورد دست مرده دردست! دهان از خواندن و آواز افتاد

 

 

به حال مرگ افتادیم با هم.  نَفَس با حالت تبعید مد بود!

فرو رفتیم در خلوت که دیدیم جماع تیره با خورشید مد بود!

فشاری بیشتر بر شانه بر قلب  ترک دادند تا از هم بیفتیم

نمی شد متن را با گریه پر کرد که در این مملکت تصعید مد بود!

 

 

چه کاری ماند تا با ما نکردند؟ چه فحشی بود تا با ما ندادند؟

تمام خاک را تا قبضه کردند به این جامانده ترها جا ندادند

درون گرم خون گرم. با گرم جهان را می شود از پا در آورد

در آوردند تا از ریشه ما را  گذشتن بود اما پا ندادند!

 

 

برای فتح هر آینده ی خوب ضرورت داشت حالا حرف را زد

سخن را گفت چون فریاد پیچید ضروری بود هرجا حرف را زد

تکلم کرد با هر واژه هر واج تکان را خورد از تکرار جنبید

فشار آورد بر دیوار با بار! و از پایین و بالا حرف را زد

 

 

دهان ِ از دم و آواز سرشار!  نباید واژه ای اصلا بیفتد

نباید در فشار از گاز تا گاز! کلام شاعر از گفتن بیفتد

نباید از هجایی چشم پوشید نباید از حواشی دورتر رفت

بیا نزدیک تر ای دست! ای دوست! نباید گردن از گردن بیفتد

 

♦♦

 

هواپیما فرود آمد  پس از تو! کسی در لحظه ی پرواز گم شد

شب از جامد سراسر محو می شد! پرید از نقطه ی آغاز گم شد

درونش گرم خونش گرم. با گرم به فکر کشتن ناپاکی افتاد

هوا را پس زد و پر ر خواند درون حجمی از آواز گم شد.

 

 

گوش مخصوص شنیدن کو؟

با این کفن شبیه چه خواهم شد؟

در سنگر کنده خنده جایز نیست

  ,♦ ,تو ,افتاد ,نباید ,ای ,♦   ,  ♦ ,با گرم ,را زد ,از تو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جهان دانش استاد رحمت نبی پور درگاه (هنرهای رزمی)